وقتی خورشید به ژانر اجتماعی میتابد
فیلم خورشید صرفنظر از برخی خرده اشکالات ساختاری و محتوایی خود، نشان دهندهی بلوغ فیلمسازی است که هم از لحاظ ایدئولوژیک و هم استراتژیک سعی دارد تا نگاه انسانی جمالیاش به انقلاب و کشور و هممیهمان خود را حفظ نموده و از طریق بازنمایی فقرای عفیف و نوجوانان غیور و … با نگاهی سالم و غیر مریض و در راستای کمک به ایجاد آرمانشهر (یا همان اتوپیا) مطلوب خود گام برداشته و در عین حال به عنوان یک هنرمند متعهد از وضعیت موجود احساس خطر نموده و سعی دارد تا زنگ خطر افول اخلاق و بروز امیال شهری را در وضعیت موجود اجتماعی گوشزد شود و از این جهت است که «خورشید» با به صدا درآمدن زنگ مدرسه به پایان میرسد.
فیلم خورشید نمودی روشن از ژانر اجتماعی دغدغهمند است. سینمایی که نمیخواهد تنها سیاه باشد و فلاکت و بدبختی را بهنمایش بگذارد و انسان ایرانی را بیچاره در سرنوشت مقاوم خود ترسیم کند بلکه اثری است با دغدغههای واقعی و تفکری مصلحانه که همین سبب می شود تا در دنیای به نمایش درآمده در فیلم خورشید معلم و مدرسه، منشأ تغییر و تربیت جامعه به تصویر کشیده شوند و این پیام، پیام خوبی است.
گشایشپذیری و تحول جامعه از طریق معلم که عنصر تربیت جامعه و خودسازی با اوست، این نوید را میدهد که تغییر نسل و تربیت تمدن، امکانپذیر است و در این مسیر جبر و بنبستی در کار نیست و اساسا ما میتوانیم با کوشش و همت اقدام به تربیت نسل موجود و ساختن ایران اسلامی خود با همین طیف از قهرمانان نوجوانِ غیور و عیفیف پراکنده در سطح جامعه مبادرت ورزیم.