مشت آخر
- احمد نجفی، رامین راستاد، سیاوش معمارزاده، گوهر خیراندیش، لیلا حاتمی، مهدی فخیمزاده
- مهدی فخیم زاده
- اکشن، کمدی
- ۲۷ آذر ۱۳۹۸
خلاصهی فیلم
فیلم مشت آخر به نویسندگی و کارگردانی مهدی فخیم زاده و تهیهکنندگی سید حامد حسینی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۹۸ در سینماهای ایران اکران شدهاست.
خلاصه داستان فیلم مشت آخر
مشت آخر داستان پیرمردی است که از سالهای دور تاکنون در کاراته تبحر بسیار بالایی دارد ولی جهت امرار معاش تظاهر به فرتوتی میکند و در خیابانها با دستیارش به صورت سوری معرکه دعوا به راه میاندازند و مردم جهت کمک سعی در جدا کردن آنها میکنند که در این میان دستیارش از شلوغی فضا کمک گرفته و جیب مردم را میزند و …
بازیگران
مهدی فخیمزاده
گوهر خیراندیش
احمد نجفی
رامین راستاد
حمیدرضا قلیخانی
گلناز خالصی
سیاوش معمارزاده
نقد فیلم مشت آخر
مهدی فخیمزاده در زمان ساخت فیلم مشت آخر با مشکلات غیر منتظرهای روبرو شد، او در میانهی کار و سر صحنه فیلمبرداری دچار سانحهی تصادف با موتورسیکلت شد که بهعلت شدت جراحت، بلافاصله به بیمارستان منتقل گردید. وقتی خبر این اتفاق رسانهای شد همه طرفداران فخیمزاده نگران حال وی شدند اما روحیه ورزشی و مبارزه جوی فخیمزاده اینبار هم دست از مبارزه برنداشت و حال او روز به روز بهتر شد تا جایی که پس مداوا و بهبود کامل دوباره به ادامه ساخت فیلم خود پرداخت.
صحبت در مورد شخصیت هنری مهدی فخیمزاده، سواد سینمایی بالایی میخواهد. او که پس از تمام این سالها هنوز هم با فیلم خاطرهانگیز مسافران مهتاب و کاراکتر نمکی در ذهن و یاد ما نقش بسته است، کارنامهی سینمایی و تلویزیونی قابل توجهای دارد.
فیلم مشت آخر که قبلتر نام طولانیتر مشت آخر در وقت اضافه داشت، آخرین ساخته مهدی فخیمزاده در مقام نویسنده و کارگردان پس از ۱۴ سال دوری او از کارگردانی آثار سینمایی است. آخرین حضور فخیمزاده در مقام کارگردان به سال ۱۳۸۲ و فیلم همنفس با بازی مریلا زارعی، رویا نونهالی و البته بازی خود او برمیگردد.
در فیلم مشت آخر همچون اکثر آثار فخیمزاده پس زمینهای با تم اکشن، ورزشی و رزمی دیده میشود که اینبار با چاشنی کمدی موقعیت ساخته و پرداخته شده است. رحمت با بازی مهدی فخیمزاده در نگاه اول یک پیرمرد سالخورده، فرتوت و زمینگیری است که حتی نمیتواند بدون اعصای خود قدمی بردارد اما گویی این تنها نقابی است که او بر چهره زده است، در حقیقت رحمت با آن سن و سال، یک رزمی کار حرفهای است که میتواند از پس مبارزه با هر جوان سر حال امروزی نیز فائق آید.
شاید ایدهی نسبتا جذاب و گیرای شخصیت رحمت با آن چهرهی کاریزماتیک و لحن شیرین و بازی عالی فخیمزاده تنها نکتهی مثبت فیلم باشد اما مشکل اصلی فیلم مشت آخر همچون بیشتر آثار سینمای ایران، فیلمنامهی بهشدت ساده و بیقصهی آن است، در حقیقت فیلم، درونمایهی بسیار کم مایهای دارد.
البته که در فیلم تازهی فخیمزاده بهدلیل تجربه و تحصیلات او در عرصهی سینما و تلویزیون نمیتوان در اجرا به ایراد فنی برجستهای اشاره کرد اما شاید ۱۴ سال دوری او از کارگردانی آثار سینمایی باعث شده تا او از فرمول ساخت آثار سینمایی کمی فاصله بگیرد. در واقع فیلم مشت آخر او بیش از همه از مدیوم و فرمول آثار تلویزیونی پیروی میکند تا یک اثر بلند سینمایی!
فیلمنامهی مشت آخر بهگونهای کممایه و بدون فراز و نشیب نوشته شده که همانند سریالهای تلویزیونی میتوان تنها کمی از ابتدای آن را دید و بعد به سراغ کارهای روزمره شخصی رفت و بعد از آن پیامهای گوشی خود را چک کرد و در آخر دوباره به دیدن ادامه آن نشست و اطمینان داشت که چیزی را از دست نخواهیم داد. فیلمنامهی یکخطی و سادهی مشت آخر بدون هیچ پیچیدگی خاصی فقط نود دقیقه کشیده آمده تا زمان فیلم را پر کند. این زمانی کار را بدتر میکند که گاهی (هر چند کمرنگ) فیلم اصرار دارد در خلال صحنههای شوخ و شنگ خود حرفهای جدی و مهمی از تجربهی ازدواج و زندگی زناشویی را بهخورد تماشاگر دهد.
گوهر خیراندیش هم که مدتها است یک پرسونای ثابت از خودش ساخته، اینجا نیز در نقش سحر پناهپور همسر سابق رحمت، همان همیشگی تکراری است. البته با تمام این اینها جنس بازی او و لحن شیرین و با نمکاش با جنس فیلم کاملا همخوانی دارد و هیچگاه از فیلم بیرون نمیزند.
قسمتی از داستان فیلم همانطور که در خلاصهی آن آمده است به رابطهی قدیمی رحمت و سحر برمیگردد که سی سال پیش به دلایل نامعلومی که در فیلم به آن پرداخته نمیشود از هم جدا شدهاند، البته در جایی از فیلم از زبان سحر به نوع زندگی بزهکارانهی رحمت اشاره میشود اما لحن و طرز بیان و حتی رفتار سحر به گونهای است که تماشاگر نمیتواند او را کاراکتری متشخصتر و یا نقطه مقابل رحمت از لحاظ ادب و رفتار ببیند تا این اختلاف را باور کند.
در هر صورت در آن سالها حاصل ازدواج آنها پسر بچهای است که امروز یک مرد بالغ سی ساله است. ظاهرا سحر در آن دوران و پس از طلاق بهیکباره و به دور از چشم رحمت، پسر خود را بر میدارد و زندگی مخفی خود را شروع میکند.
شاید به دلیل اینکه فیلم مشت آخر با استانداردهای تلویزیونی ساخته شده است و صرفا موضوع و ایدهی جالبی دارد، انتظار زیادی از آن نمیرود، اما بالاخره همین استاندارد هم حداقل منطق لازم برای ایجاد فضای کمدی حاکم را میطلبد. اینکه شروع قصه و از سرگیری آن برای رساندن دو شخصیت اصلی به هم، با یک عکس در درون گوشی دزدی به عنوان سرنخ اصلی، آغاز شود و از طریق همان عکس که اتفاقا از زاویه داخل خانه گرفته شده است و آن هم در تهران بزرگ به خیابان، کوچه، پلاک، واحد و حتی زنگ سوژه مورد نظر برسیم، خیلی سادهانگارانه و عجیب بنظر میرسد.
در هر صورت فیلم مشت آخر با تمام کم و کاستیهایش با آنکه از یک لحن کمدی کهنه پیروی میکند که دیگر حتی برای مخاطب جوان و نسل امروز سینمای ایران هم آنچنان که باید کاربر ندارد، اما فیلمی است بیادعا که به دور از فضای کمدی شوخیهای زننده جنسی، فقط با تنها برگ برندهی خود یعنی حضور مهدی فخیمزاده، قصهاش را تعریف میکند، تمام میشود. ما هم تنها بهعنوان مخاطب و طرفدار او باید بیش از پیش منتظر آینده و دیدن آثاری بهمراتب بهتر و فاخرتر از استاد فخیمزاده در پرده سینماهای ایران باشیم.
منبع: میلاد خدابنده؛ دیجیاتو