خلاصهی فیلم
«قلب رقه» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی خیرالله تقیانی پور و تهیه کنندگی سعید پروینی محصول ۱۴۰۲ می باشد.این فیلم در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین دوره جشنواره فجر حضور دارد.این فیلم داستان یک عاشقانه در دل التهاب را روایت میکند.فیلم قلب رقه روایتی جدید از سینمای ایران درباره اتفاقات گروههای تروریستی در کشور سوریه است.
موضوع فیلم قلب رقه همانطور که از نامش پیداست، بر اتفاقات چند سال اخیر سوریه متمرکز شده و درباره محور مقاومت و رویدادهای منحصر به فردی است که در این عرصه اتفاق می افتد. رقِه از شهرهای کشور سوریه و مرکز استان رقه است که در شمال شرقی سوریه و در ساحل فرات قرار دارد. Raqqa تقریباً ۴ سال (از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷) پایتخت داعش بوده است.
داستان: رضا (شهرام حقیقت دوست) یک ایرانی در بین اعضای گروهک تروریستی داعش است که مسئولیت رسانه این گروه را برعهده دارد. او در پی جست و جو درباره یک ایرانی اسیر توسط داعش، با همسر خود (شادی مختاری) که گمان میکرد کشته شده است رو به رو می شود و …
در فیلم قلب رقه شهرام حقیقت دوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفینیا، مصطفی ساسانی، عامر علی و مهدی شیخ عیسی به ایفای نقش میپردازند.
عوامل فیلم سینمایی قلب رقه عبارتند از؛ تهیه کننده: سعید پروینی، نویسنده و کارگردان: خیرالله تقیانی پور، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری امام روح الله، مدیر فیلمبرداری: داوود محمدی، تدوین: مهدی سعدی، موسیقی: کارن همایونفر، طراح صحنه: بهنام جعفری طادی، جلوههای بصری: حسن ایزدی، جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، طراحی و ترکیب صدا: امین شریفی، مدیر تولید: وحید مرادی، طراح چهرهپردازی: احسان رناسی، طراحان لباس: امیر ملک پور و محمود بیاتی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: امید همتی فراز، منشی صحنه: هدیه عباسی و عکاس: مهدی جودی. این فیلم سینمایی محصول بنیاد رسانهای بیان و بنیاد سینمایی فارابی است. خیرالله تقیانی پور در شبهای زمستان و همزمان با سالگرد شهادت سردار سلیمانی سریال ترور را با تهیهکنندگی مجتبی امینی دبیر جشنواره فجر از شبکه یک سیما پخش کرد که موضوع آن درباره واقعه ترور سردار سلیمانی است.
نقدی بر «قلب رقه»:
ردپای داعش اگرچه دیر ولی همچنان در سینمای ما دیده میشود. این ردپا بیشتر از اینکه محتوایی و مفهومی باشد، اکشن و پرهیجان است. مخاطب ایرانی بیشتر از اینکه با طرز تفکر و علت محتوایی اقبال یافتن ناگهانی آنها مواجه شود رفتارهای اگزجره و بیمنطقی را میبیند که در انبوه انفجارات و موسیقیهای کوبشی گم میشود.
قلب رقه به مانند اسلافش مثل «به وقت شام» چنین است. پیش فرض سازندگان بر این است که مخاطب، قصه داعش را میداند، نقشه جغرافیای سوریه و جایگاه رقه را از بر است و اصول تفکرات داعش را شناخته و ابوبکر بغدادی را به خوبی می.شناسد. آنگاه به ناگهان به «رقه سال ۲۰۱۶ میلادی» پرتاب میشویم. شهری که مقر داعش با مردان بیسبیل و ریشهای پشمی بلند و زنان با چادر و برقعهای سیاه براق بیشتر به مجلس بالماسکه شبیه است. قهرمان قصه چنان راحت با عقبهسازی ساختگی در قلب رقه نفوذ کرده که کل هوشمندی ساختار داعش و حامیان عربی و غربی و عبریاش را زیر سئوال میبرد.
تعداد نفوذیهای ایران در داعش آنقدر زیاد است که منتظریم فرمانده داعش هم یکهو ریشش را بکند و بگوید: «رضاجان! خوبی باباجان؟» قوانین وحشیانه داعش در برابر ریما، سر تعظیم فرود میآورد. هر کاری دلش میخواهد میکند.ریما، ابوعصام رئیس پلیس رقه است اما از وحشیگری فقط چشم درانیدن بلد است را به فضاحت میکشد و او هم ناگهان مثل عشاق سوسول از کجرفتاری ریما، چشمانش پر از اشک میشود. جالب اینکه مردم رقه نقشی در فیلم ندارند و هیچ کمکی هم به ایرانیان که ناجیانشان هستند نمیکنند و تلاش میشود چراها و چگونگی فرار و گریزها در هیاهوی موشک و آتش و شلیک گم شود. قلب رقه از جمله فیلمهایی است که با نگاه شعارزده و نه عمیق به داعش، بیشتر محملی برای نمایش یک اکشن به شمار میرود که قصه و شخصیتپردازی خاصی هم ندارد./ احسان ناظم بکایی
صحبت عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
سعید پروینی | تهیه کننده: این فیلم کلاژی از قصههای واقعی بود. شهید سید رضی در تولید این اثر خیلی به ما کمک کردند و از روز اول تا پایان به ما کمک کردند. بعد از شهادت ایشان قرار شد که این فیلم را به ایشان تقدیم کنیم اما این فیلم درباره زندگی شهید نبود.
خیرالله تقیانیپور | کارگردان: بحث عاشقانه و درام داستان را خودم نوشتهام اما نفوذ در دل داعش را هم داشتهایم. به هر حال هم در تهران و هم در سوریه فیلمبرداری داشتیم و مجبور بودیم لانگ شات ها و برخی از صحنههای بسته را در سوریه و صحنههای بسته بسیاری را در ایران تهیه کنیم. ما وقتی وارد سوریه شدیم کشور هنوز ناامن بود و رژیم صهیونیستی بمباران را شروع کرده بود. من هر روز دعا میکردم که خون از دماغ کسی نیاید. من از همینجا از همه کسانی که در سوریه امنیت را برای ما ایجاد کردند، تشکر میکنم. علیالخصوص شهید سید رضی موسوی و امیرحسین جانپناه. بزرگترین چالش ما در سوریه این بود که سالم به هتل برگردیم.
محمدرضا شریفینیا | بازیگر: من آمدم که در کنار دوستان بنشینم و خسته نباشید به دوستان بگویم چون کار خیلی سختی بود. من خیلی کار کردهام اما «قلب رقه» یکی از آن کارهای سخت بود. نمیدانم شاید هم من دیگر پیر شدهام!
شادی مختاری | بازیگر: نسبت به کارهای قبلی خودم این نقش بسیار متفاوت بود. چالش یادگیری زبان عربی و گویش سوری سخت بود. همچنین گریم و پوشش و اینکه فیلمبرداری در سوریه بود برای من خیلی سخت بود. البته کار کردن در این گروه شانس بزرگی برای من بود. جای شهرام حقیقت دوست در اینجا خالی است، ایشان بازیگر خیلی بزرگی هستند.
هدایت هاشمی | بازیگر: به نظر من «قلب رقه» فیلم سختی بود. ساخت فیلم اکشن و جنگی به جز مساعدت و همدلی ارگانهای مختلف به توانایی گروه سازنده هم خیلی بستگی دارد. از آنجایی که من همیشه دوست دارم کارهای متفاوتی بازی کنم، با افتخار با این فیلم همراه شدم.
عبدالرضا انصاری | بازیگر: همه بچهها یک تیم و یک خانواده بودیم و شکر خدا همه زحمتها به بار نشسته است. زبان فیلم عربی بود اما بحث لهجهها مهم بود. حتی در بازیگران سوری هم لهجهها متفاوت بود و من گاهی سردرگم میشدم که لهجه درست کدام است؟ در سوریه هم مانند ایران در روستا لهجه خاص خودشان را داشتند و این کار را سخت میکرد.
مصطفی ساسانی | بازیگر: قصه من کمی با دوستان دیگر متفاوت بود و برای لهجه مربی خصوصی گرفته بودم و سعی میکردم یک سری عادت ها مانند ریتم تند در دیالوگ گفتن را کنار بگذارم. یک بخش سختی کار جغرافیا بود زیرا ما در آنجا ویرانی زیادی می دیدیم و صحنههای آخرالزمانی وجود داشت و باورمان نمیشد که یک کشور میتواند تا این حد ویران شود. یک چالش دیگر هم موتورسواری بود که در یک صحنه حتی نزدیک بود کشته شوم.
داوود محمدی | مدیر فیلمبرداری: تلاش ما این بود که در فضایی حرکت کنیم که کلیشه نباشد. خیلی از فیلمهای جنگی تحت تاثیر فیلم نجات سرباز رایان هستند و تکانهای زیادی دارند. از آنجایی که ما داستان عاشقانه هم در فیلم داشتیم محیط های گرم را انتخاب کردیم.